به گزارش قدس آنلاین، پیشنهادی که درست چند روز پساز ادعای ترامپ مبنی بر اینکه ایران بزودی حاضر به مذاکره میشود، ارائه شد و برخی تحلیلگران و فعالان سیاسی و یا حتی طرفداران گفتوگوی متقابل، آن را دیوانگی سیاسی نامیدند و از امضاکنندگان نامه و پیشنهاد مذاکره با آمریکا در این شرایط بشدت انتقاد کردند؛ البته «غلامحسین کرباسچی» پیش از اینها نیز با نوشتن نامه یا بیانیه جنجالی نشان داده بود که حین رانندگی در عالَم سیاست، علاقه زیادی به راندن در حاشیه و کنار جدول خیابان دارد و گاه به محض اینکه احساس میکند شهرِ سیاست، شلوغ شده است، فرمان را به یک طرف میچرخاند و سراغ جدول، جوب و احتمالاً پیاده رو را میگیرد!
■ تازه به دوران رسیده نیست
در زندگینامهاش نوشته است: از سال ۱۳۳۲ که در شهر قم به دنیا آمد، ۱۲ سال طول کشید تا پا به عالم سیاست و مبارزه و غیره بگذارد. فرزند روحانی معروف «محمد صادق کرباسچی» که پس از پایان دوره ابتدایی مانند پدرش سراغ دروس حوزوی رفته و در مدرسه «حقانی» چند سالی درس خوانده و به کسوت طلبگی درآمده بود، از نوجوانی باز هم مانند پدر، زده بود توی خط سیاست و انقلابی گری و با رژیم در افتاده بود؛ البته بعدها بدون لباس طلبگی، در دانشگاه، ریاضی خوانده و دانش آموخته شده بود. در این زندگینامه و سوابق سیاسی، چند بار سخنرانی علیه رژیم پهلوی، احضار به شهربانی، دستگیری و زندانی شدن چندماهه و سپس دو سه ساله در کمیته مشترک ضد خرابکاری و اوین هم دیده میشود. اینها را به نقل از زندگینامهاش گفتیم که اگر گذشته «کرباسچی» را کمتر میشناسید گمان نکنید دبیرکل فعلی حزب «کارگزاران سازندگی» همه پیشینهاش به مشاغل و فعالیتهای سیاسی و غیر سیاسی بعد از انقلاب محدود میشود و برخی مواضع عجیب و غریب سالهای اخیرش ناشی از بی تجربگی یا «تازه به دوران» رسیدگی سیاسی است.
■ پرونده پروپیمان
پرونده فعالیتهای پس از انقلاب «کرباسچی» هم چه تا پیش از شهردار و سیاستمدار شدن و چه پس از آن، پر و پیمان است. سایتهای مختلف در باره این دوره از زندگیش نوشته اند: سال ۵۷ به عضویت کمیته استقبال از امام(ره) درآمد و تا مدتی در تهران و قم در دفتر ایشان فعالیت میکرد. از آنجا به صدا و سیما رفت و به ساخت برنامههای مذهبی مشغول شد. وی که تا پیش از این، فقط هنگام رفتن به دانشگاه لباس روحانیت را نمیپوشید، زمان رفتن به رادیو و تلویزیون هم لباس روحانیت را کنار گذاشت و این ترک لباس همیشگی شد. مدتی هم در ژاندارمری جمهوری اسلامی فعالیت کرد و سپس از سال ۶۱ استاندار اصفهان شد. پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۸ از استانداری اصفهان به شهرداری تهران آمد و طرح جامع شهر تهران را ادامه داد و توانست چهره شهر را دگرگون کند. او نخستین شهردار تهران بود که در هیئت دولت، کنار وزرا و معاونان رئیس جمهور حضور یافت.
■ رویارویی اول
راه اندازی مؤسسه و روزنامه همشهری و فرهنگسراها و خانههای فرهنگ در تهران هم از اقدامهای او در دوران تصدیاش در شهرداری تهران بود. نخستین رویارویی میان اندیشههای او و برخی از نیروهای انقلابی و یا اصولگرا از همین دوره آغاز شد. منتقدان نحوه مدیریت فرهنگی شهردار تهران، معتقد بودند فرهنگسراها از طرح کاخ جوانان پیش از انقلاب اقتباس شدهاند و فعالیتهای آن دوران شان با هدف مقابله با فعالیتهای فرهنگی پایگاههای بسیج و یا حتی مساجد انجام میشود. انصار حزبالله در آن زمان چندبارمقابل مؤسسه «همشهری» دست به تظاهرات زدند.
■ حاشیه امن و نا امن
«کرباسچی» تا پایان کار دولت سازندگی، تقریباً در حاشیه امن سیاست حضور داشت. این حضور در حاشیه امن، از سال ۷۶ به پایان رسید. حرف و حدیثها درباره تخلف شهرداری و شهرداران مناطق مختلف تهران از مدتها پیش آغاز شده و هر بار با تأیید و تکذیبهای فراوان به جایی نرسیده بود. اما نامه «عباس آخوندی» وزیر مسکن وقت و تقاضای رسیدگی به تخلفات شهرداری و پس از آن درخواست «محمد علی بشارتی» انگار آغاز مرحله جدیدی بود که در فروردین سال ۷۷ به دستگیری «کرباسچی» انجامید. این دستگیری اگرچه با اعتراض برخی نمایندگان مجلس، وزارت کشور و وزیران دولت اصلاحات روبهرو شد اما این اعتراضها نتوانست مانع محاکمه او در دادگاهی شود که پخش جلسات آن در تلویزیون رکورد جذب تماشاگران بسیاری از سریالهای پرطرفدار را هم شکست. قاضی دادگاه، سخنگوی امروز قوه قضائیه یعنی «محسنی اژه ای» بود.
■ اختلاس، ارتشا، انفصال و باقی قضایا
اگر در آغاز مطلب از سابقه «کرباسچی» در زدن به جدول سیاست گفتیم منظورمان محاکمهاش در دادگاه با اتهام هایی چون: مشارکت در اختلاس به مبلغ یک میلیارد و ۴۵۳ میلیون تومان، ۹۰ هزار دلار آمریکا، ۶۶۰ سکه بهار آزادی و ۸۰ سکه نیم بهار آزادی، مشارکت در ارتشا، تضییع اموال عمومی، تصرف اموال عمومی، تبانی در معاملات دولتی، دخالت در انتخابات پنجمین دوره مجلس با پرداخت ۲۵ میلیون تومان به دو نامزد و... نبود. این اتهامها در نهایت و پس از هفت جلسه داغ محاکمه، انفصال ۱۰ ساله او از خدمات دولتی، هفت سال حبس، ۶۰ ضربه شلاق تعلیقی، بازگرداندن اموال و... را برای او به دنبال داشت. «کرباسچی» دو سال بعد از زندان آزاد شد تا دوباره و در فرصت مناسب وارد میدان سیاست شود.
■ تعهد نامه
به جز نامه اخیر ۱۰۰ فعال سیاسی، امضا و تأیید «کرباسچی» را دستِ کم دو بار دیگر میشود پای نامهها یا اظهار نظرهای پر سر و صدای مختلف دید. مورد اول مربوط میشود به سالهای پیش از انقلاب. شاید خیلی از ما فراموش کرده باشیم که نشریه «شلمچه» سال ۱۳۷۷ و پس از محاکمه جنجالی کرباسچی تعهد نامهای از او خطاب به «ساواک» را منتشر کرد. البته این نامه سال گذشته هم دوباره در خبرگزاریها منتشر شد: «اینجانب شیخ غلامحسین کرباسچی فرزند محمد صادق ساکن شهرستان قم، مسجد جمعه، کوچه تمجید پلاک ۱۲ و تهران دانشکده علوم ریاضی دانشگاه تهران سال دوم بدین وسیله به منظور ابراز حسن نیت و صمیمیت و مراتب میهن پرستی و شاه دوستی خود بدین وسیله تعهد مینمایم از این تاریخ صمیمانه با سازمان اطلاعات و امنیت کشور همکاری نموده و چنانچه افراد منحرف و خائن به اینجانب مراجعه نمودند مراتب را فوراً گزارش دهم. در صورت تخلف سازمان امنیت مجاز است هر گونه تصمیم مقتضی درباره من اتخاذ نماید... کرباسچی... ۲۷/۹/۵۲».
■ عقل سیاسی
اردیبهشت سال پیش و اظهارات «کرباسچی» در باره اعزام نیرو به سوریه، مدافعان حرم و داعش را حتماً یادتان هست: «نزنید این حرفها را؛ غیرت دینی آیا این است که به اسم حالا دفاع از حرم و فلان و اینها... ا. آقا جان! ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود... این دولت... با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند...». سخنان «کرباسچی» این بار آن قدر غیر کارشناسانه بود که حتی صدای سخنگوی وقت دولت را هم در آورد تا بگوید با تروریستها فقط باید با زبان زور و قدرت صحبت کرد نه دیپلماسی. درست مثل ماجرای نامه اخیر ۱۰۰ فعال سیاسی که حتی «نوبخت» در باره آن گفت: «نویسندگان این نامه عقل سیاسی کاملی ندارند». البته سخنگوی دولت به اقتضای شغل و جایگاهش از ادبیات کاملاً دیپلماتیک و سیاسی استفاده کرده است و اگر جای ما بود، لابد از همان اصطلاح محترمانه «زدن به جدول سیاست» استفاده میکرد!
نظر شما